عوامل اقتصادی و جمعیت شناختی شاید از مهمترین عوامل ایجاد بیکاری در اقتصاد باشد. حال پرسش اساسی اینجاست که چه زمانی بیکاری کاهش مییابد؟ یا الزامات کاهش بیکاری چیست؟ پیش از پاسخ به این پرسش بهتر است مقایسهای میان سه متغیر مهم اقتصاد کلان یعنی تورم، رشد اقتصادی و نرخ بیکاری صورت گیرد.
به یقین میتوان گفت، کاهش بیکاری پیچیدهتر از تغییر هر متغیر دیگری در اقتصاد است. دیگر متغیرهای اقتصاد کلان مانند تورم و رشد اقتصادی که خود فرایند اثرگذاری به طور نسبی پیچیده دارند، در مقابل پیچیدگیهای اشتغال، بسیار ساده محسوب میشوند. اگر به نوسانهای تورم، رشد اقتصادی و نرخ بیکاری در طی سالهای گذشته بنگریم، رخداد جالبی را خواهیم دید. تورم از دو متغیر دیگر نوسان بیشتری داشته است و بعد از آن رشد اقتصادی و در نهایت نرخ بیکاری نوسانهای بسیار اندکی را از خود بروز داده و به همین خاطر است که دولت یازدهم توانست تورم را از 35 درصد به مرز تک رقمی کاهش دهد و یا رشد اقتصادی را از منفی به یک درصد افزایش دهد. اما در مورد ایجاد اشتغال هیچ موفقیتی نداشته است. این مشاهده آماری بخوبی با مبانی اقتصادی سازگار است. بر این اساس اثرگذاری بر تورم و رشد اقتصادی بسیار آسانتر از اثرگذاری بر اشتغال و بیکاری است.
تجربه کاهش تورم در کشورهای گوناگون بخوبی نشان میدهد، برای کاهش تورم راهی به جز کنترل پایه پولی و نقدینگی وجود ندارد. در واقع نسخه کاهش تورم در دنیا مشخص شده است. در نتیجه اگر این نسخه بدرستی اجرا شود، درمان بسرعت آغاز میشود. در حالی که افزایش رشد اقتصادی فرایندی پیچیدهتر از کاهش تورم دارد. پیچیدگی رشد اقتصادی نسبت به تورم از آن جهت است که دیگر وابسته به تصمیمات یک نهاد مانند بانک مرکزی نیست، بلکه جمیع تصمیمات دولت در بخشها و وزارتخانهها مختلف باید با هم همگرا شوند تا فضای اقتصادی بهبود یابد. به طور طبیعی تصمیمات دولتی تناقضات بسیاری در دل خود دارد، بنابراین نمیتوان تمامی تصمیمات را در یک جهت همگرا کرد. به عنوان مثال بسیاری از تصمیمات دولتی برای تأمین اجتماعی صورت میگیرد که ممکن است همراستا با دیگر اهداف نباشد. البته تناقض داشتن تصمیمات تأمین اجتماعی به معنای نامناسب بودن تصمیمات نیست، بلکه دولت باید به تمام موضوعات توجه داشته باشد و به طور طبیعی برخی از این تصمیمات مهم و ارزشمند در راستای یکدیگر نیستند.
مقوله سوم، یعنی اشتغال و نرخ بیکاری بسیار پیچیدهتر از رشد اقتصادی است. برای مثال در کشور ما با افزایش درآمدهای نفتی، رشد اقتصادی تحقق مییابد، اما آیا این رشد اقتصادی سبب ایجاد اشتغال میشود؟ پاسخ این پرسش بسیار واضح است، خیر. در اقتصاد به این رشد اقتصادی، رشد بدون ایجاد کار میگویند. بنابراین هر رشد اقتصادی سبب ایجاد اشتغال نمیشود، بلکه حتی ممکن است رشد فناوری سبب کاهش اشتغال نیز شود. برای نمونه بسیاری از تجهیزات پیشرفته به نیروی انسانی کمتری نیازمندند و این خود به معنای کاهش اشتغال است. بر این اساس ایجاد اشتغال و نرخ بیکاری وابسته به برایند تمامی فعل و انفعالات اقتصادی است و درنتیجه کاهش بیکاری بسرعت محقق نخواهد شد. نکته دیگر در کاهش نرخ بیکاری مربوط به زمانبر بودن ایجاد اشتغال نسبت به دیگر موضوعات اقتصادی است. در واقع باید دیگر موضوعات مطرح به سمت اصلاح حرکت کنند تا برایند آن به گونهای مثبت در بلند مدت به ایجاد اشتغال بینجامد.
نظر شما